از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

بی حوصلگی برای وقتی است که در خودت چیزی نداشته باشی. تا وقتی با خودت خلوت کردی از آن لذت ببری. در خلوت خودت به چیزی نرسی. این معنایش خودِ پوچی است. نه تلاشی، نه نتیجه تفکری و نه مهم تر از همه نور و نشاطی. اینکه عالَم درون نداشته باشی می تواند سرآغاز سقوط باشد. تو  را به سمت تقلید سوق دهد و هی دنبال چیزی باشی تا از خودت غافل شوی. هی به دنبال سرگرمی های مختلفی که با خودت مواجه نشوی.

فکر می کنم این یک سبک زندگی است. سبک زندگی بی دغدغه، معطوف به بیرون، با حرص زیاد به  دنیا و مظاهر دنیا. امروزه بسیار حریص به توجه دیگران (یکی از مصادیق دنیا)، مرتبا به دنبال سرگرمی و غفلت از خود اصلیمان. در برابر سبک زندگی که فرد به دلیل اینکه تفکر و خلوت دارد، بی توجه به دیگران زندگی می کند و اهداف خودش را در زندگی دارد. از تقلید بیزار است و خود به خودی غرق در نشاط و لذت است. این به خاطر آن است که به خودش رسیده و توجه کرده است. این فرد با گذشت زمان پخته تر می شود. یعنی چیزی را به دست می آورد که برایش گرانبهاست. به همین دلیل بالاتر رفتن سن هم برایش غنیمت است و نمی خواهد زمان به گذشته برگردد.

البته شناخت اشتباه از خود هم می تواند عامل باشد. خب وقتی خودت و جهانت را اشتباه شناختی، هدفت را اشتباه انتخاب می کنی. با این کار خودت را در یک سیستم غلط گذاشته ای. یعنی خود را در یک سیستمی قرار داده ای که خودش غلط است و تو هم در آن جایگاهی نداری. و این سیستم هم تو را له می کند. نتیجه اش هم می شود افسردگی و احساس پوچی.

یک مشکل مهمی که در این مواقع وجود دارد این است که آدم نمی فهمد. خدا باید به داد آدم برسد. انگار که آدم در یک بیابانی گیر افتاده که نه شرقش را می داند و نه غربش را. نه حتی می داند می خواهد چه کار کند. (یاد داستان تیه قوم بنی اسرائیل می افتم.)

باید برویم خودمان را پیدا کنیم. باید برویم با خودمان خلوت کنیم. بدون هیچ چیز اضافه ای. جایی که نه دنیا هست و نه حسادت و حرص و طمع و نه هیچ چیز دیگری. ما خودمان را گم کرده ایم. باید آن را پیدا کنیم. اگر اینطور بشود به یک دنیای جدید رهنمون خواهیم شد.جایی که فکرش را هم نمی کردیم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت یک: البته که صفر و یکی نیست. این دو سبک زندگی، احتمالا دو سر یک بازه وسیع است.

پی نوشت دو: عوامل دیگر هم می تواند دخیل باشد. تلاش نکردن، تلقین، نداشتن هدف، محیط بدِ تفکرات غلط و سیاه و ....

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۴۷
هاتف بامدادی


ای نگاهت از شبِ «باغ نظر»، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان، نازتر

چنگ بردار و شب ما را چراغان کن، که نیست-
چنگی از تو چنگ‌تر، یا سازی از تو سازتر

قصه‌ گیسویت از امواج تحریر «قمر»
هم بلندآوازه‌تر شد، هم بلندآوازتر

گشته‌ام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت-
چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر

چشم در چشمت نشستم؛ حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم‌اندازی از این بازتر

از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود-
جادویی از سِحر چشمانِ تو پُراعجازتر

آن که چشمان مرا تر کرد، چشمان تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده است از آغاز، تر!

علیرضا قزوه

از کانال تلگرامی آب و آتش

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۷ ، ۲۲:۵۷
هاتف بامدادی

از این همه حرف ما را سودی نبود.

عمری حرف های [خیلی] بزرگ تر از دهانمان زدیم و تا توانستیم ادای بزرگ تر ها را درآوردیم. همه فکر کردند که حتما کسی هستیم، چیزی بلدیم، کاره ای هستیم یا حداقل اهلیم. شاید هر کاری کردیم برای خلق بوده. شاید فقط می خواستیم دیده شویم. شاید اصلا از اول هم خدا مطرح نبود... بود؟ نمی دانم.

ولی خدا خودش بهتر از درونیات ما آگاه است. او می داند که درون ما چگونه است. بنیاد ما بر تار عنکبوت است یا آهن. خدا می داند که کفریات درون ما چقدر زیاد است. چقدر به دنیا دلبسته ایم. خدا ما را از خودمان هم بهتر می شناسد. برای همین است که کارهایی که با ما می کند برایمان غیرمنتظره است. ممکن است خیلی غافل گیر شویم.

و این بود که وقتی پای عمل رسید، پایمان لنگ ماند. در گل فرو رفتیم. ای خدا. من کجا و این حرف ها کجا. به حرف هیچ هم نمی دهند. حالا شاید تاثیری روی کسی بگذارد ولی وقتی از روی خودنمایی باشد، خیلی اثرات بدی روی آدم می گذارد.

در هر صورت، خدایا از تو اولا راه هدایت و راه مستقیم را می خواهم و بعد هم سربلندی در امتحانات و عافیت.

۱ نظر ۰۹ آذر ۹۷ ، ۲۲:۴۱
هاتف بامدادی

جهان، این هستی بزرگ، مجد خوف انگیز و انسان های غافل.

ما غافلیم! از انتها. خودمان را به ندانستن می زنیم. ولع داریم برای چیزی که می دانیم از دست می دهیم، و بی اهمیتیم به چیزی که می دانیم برایمان ماندگار است!

چرا خودمان را زندانی کرده ایم؟ همیشه در میان سیاهچاله ای گیر کرده ایم و دست و پا می زنیم!

مگر اینکه خدا به دادمان برسد تا بدانیم که زندانی هستیم; تا بیدار شویم.

ما شب خفته ها

در میان خویش محبوسیم

و ناچار

به تن دادن به هرخواری

و هیچ از خود نمی پرسیم

چرا خفتن؟ چرا چون غنچه پاییز پژمردن؟

من

همیشه در خیال صبح

در انتظار آواز گنجشکان

نمی آید چرا آواز؟

حذر دارند از پرواز

چرا کس از امیدی دم نمیارد؟

چرا ای روشنایی

از این خسته جانان می گریزی؟

بیا ای صبح در آیینه تالار

بیا ای نقش و رنگ بوم های بی رنگ

ای جان سروها

و ای بیداری دوران

بیا ای جان جانان

۰ نظر ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۵۱
هاتف بامدادی

یک دلیل اینکه نمی نویسم اینه که با این که حرف برای گفتن بسیاره، حرفی که بهش عمل کرده باشم کمه. حرف زدن، بسیار راحت و سادست. حتی زیبا و تاثیرگذار صحبت کردن هم چندان سخت نیست. اما کو عمل؟

۰ نظر ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۱۷
هاتف بامدادی

طلایه دار ! زخورشید شب شکن چه خبر؟

بشارتی به من از از کاروان بیار ای عشق

درود بر حسین منزوی، مرد گمنام شعرهای بزرگ!

-----------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: اساتید بزرگ خیلی هاشون گمنامن. خیلیا ابتهاجو می شناسن، اما نمی دونن منزوی و اَوِستا و ابراهیمی کیا بودن. تو موسیقی وضع خیلی بدتر از اینه. جایی برای شناختن تک ستاره های موسیقی ایران مثل انتظامی نیست.

۰ نظر ۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۶:۰۳
هاتف بامدادی

داشتم به این غول هایی که اطراف خانه مان سبز شده فکر می کردم. یکی شان روبروست، یکی دیگر سمت چپ دو خانه آن طرف تر، آخری هم همین کنار آمده بالا. غول هایی که آفتاب را از ما می دزدد و زندگی ها را هر روز دلتنگ تر می کند.

سوال بجایی است اگر کسی بپرسد خب که چه؟ چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟ نتیجه اینکه درون ما هم پر است از این غول ها. غول هایی که هر چقدر هم به خوردشان بدهی سیر نمی شوند.[1] اتفاقا این غول بچه های بیرونی زایده دیوهای درونند. زیاده خواهی هایی که مرتب دارد زندگی خود ما را هم می خورد. با این دیوها چه باید کرد؟ ان شاءالله در این ماه رمضان خدا کمکمان کند از پسشان بربیاییم.

[1]- کسی که به کم قانع نمی شود به زیاد هم قانع نخواهد شد.

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۴
هاتف بامدادی

نمی دانم رای آرودن چه کسی به خیر کشور است. همچنان نمی دانم که کسی که الان او را اصلح می دانم و به او رای خواهم داد در آینده چگونه رفتار خواهد کرد. دعا می کنم کسی رای بیاورد که انتخاب او خیر بیشتری برای کشور به بار بیارود.

اما این روزها این سوال در ذهنم است؛ سوالی که دوست داشتم از مناظره کنندگان نماینده دولت بپرسم: اگر طرف مقابل ما بر سر موضوعی دیگر غیر از هسته ای (مثل مسائل دفاعی یا مسائل مربوط به آنچه حقوق بشر می خوانند) مجددا ما را تحریم کند و بر ما فشار بیاورد (این یک فرض است، کاری هم نداریم فرض محال است یا حتمی)، چه کار خواهید کرد؟ آیا رجام دیگری منعقد می کنید یا اینکه راه مقاومت را در پیش خواهید گرفت؟

--------------------------------------------------------------------------------------------

اگه بخش دوم حرفامو با زبان عامیانه بنویسم راحت ترم. مسئله تحریما این روزا مجددا مهم و تعیین کننده شده. بین همه بحثایی درمی گیره در باب اینکه دولت چقدر در رفع این تحریما توانا بوده، آیا برجام برای ما یک توافق موفق بوده یا نه و از این نوع سوالات. اما ما نباید در گیر و دار این بحثا، اصل موضوع رو فراموش کنیم. اینکه اصلا ما تقصیری در بحث هسته ای نداشتیم. ما بنا بر اعتراف آژانس (و بعضی افراد دیگه) دنبال ساخت بمب نیستیم. این موضوع حداقل بعد از سال ها تنش، گفتگو و بازرسی های مرتب برای همه طرف های ما روشنه. موضوع اصلی اینه که آمریکا (که خودشو صاحب دنیا می دونه) دنبال ایجاد یه تقابل مستقیم با ایران بود. در این تقابل می تونست هزینه به طرف مقابلش وارد کنه و با رفتارهای مختلف اونو وادار به عقب نشینی کنه. یکی از مهم ترینِ این رفتارها همین تحریما بود. تحریمایی که به طور واضح هدفش مردم بود. مردمی که قرار بود رای بدن، شاید زیر بار تحریم تصمیمشونو تغییر می دادن. در واقع از راه تحریم، آمریکا به دنبال دخالت مستقیم در ایران بود.

هر کس آزاده به هر کس و با هر دلیل رای بده. اما این تصویر کلی نباید در بحثای این مدت گم بشه.

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۱۹
هاتف بامدادی

به یاد شهدای فاطمیون، که پیش از شهادت غریبند و بی خانمانِ امیدی که بر آن به دل های ما می آمدند؛ و پس از شهادتشان غریب تر.

به یاد تمام شهدایی که امروز، روزی که کبوتر سفید در آسمان شهرِ نیمه ویران پر زد جایشان بین ما خالی است، که رها از بندهای سنگین پر کشیدند و به ستارگان پیوستند.

گوارای وجودشان شهادت. گوارای وجودشان مجاورتِ قرب الهی و شادمان مست بودن از نعمات الهی.

تصویر از این لینک برداشته شده است.

۰ نظر ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۸
هاتف بامدادی

شهید بهشتی، حب دنیا

إن شاءالله صدا و سیما هم در این موضوع کمک کننده جامعه باشه. اگر امروز بذر حبّ شهرت در دل مردم بکاریم، درختی که در فرداها رشد خواهد کرد میوه افسردگی و ندامت به بار خواهد آورد.

-------------------------------------------------------------------

پی نوشت: متاسفانه نام و آدرس سایت منتشر کننده این عکسو فراموش کردم. اگر بیینده ان که همینجا ازشون عذر می خوام.

۰ نظر ۰۱ دی ۹۵ ، ۲۰:۳۹
هاتف بامدادی