از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

http://puyanama.com/1391/9561.html

ویدئویی از الن واتس

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۲۴
هاتف بامدادی

فکر می کنید چرا وقتی آدم بیکار می شه، برای خودش کار می تراشه؟ چرا آدم ها به بازی های کامپیتوری علاقمندن؟ چرا گاهی بی حوصله و بی انگیزه می شیم؟

دلیلش این هست که نفس (روح) انسان احتیاج داره به یکسری اهداف برسه. چالش یکی از نیازهای اصلی انسان هاست. خدا ما رو اینجوری آفریده. این صفت رو با دیگر صفات اگر در نظر بگیریم، می بینیم خدا ما رو جوری آفریده که خودمون رو تکامل بدیم و به پرستش او برسیم.

موقعی که بی حوصله شدید، به این موضع هم فکر کنید!

۱ نظر ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۳
هاتف بامدادی

عقاید وی درباره مدرسه به سبک جدید

"او از مخالفین احداث مدرسه دخترانه بود. شیخ فضل‌الله نوری در جلسه ای خصوصی به ناظم الاسلام کرمانی روزنامه نگار عصر مشروطه ایران و مخالف سرسخت اندیشه های فضل الله نوری دربارهٔ مدارس جدید می‌گوید: «ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می‌دهم، آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟ مدارس را افتتاح کردید. آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟ نمی‌دانید در دولت مشروطه اگر من بخواهم روزنه و سوراخ این اتاق را متعدد نمایم باید مالیات بدهم و اگر یک سوراخ را دو سوراخ کنم باید مالیات بدهم و کذا و کذا.»

«اباحه مسکرات و اشاعه فاحشه خانه ها و افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان و صَرف وجوه روضه خوانی و وجوه زیارات مَشاهِدِ مقدّسه در ایجاد کارخانجات و تسویه طرق و شوارع...»"[1]

درباره ناظم الاسلام و اینکه چطور آدمی بوده، چیزی در اینترنت پیدا نکردم. امّا نکته قابل توجه در مورد این متن اینه که ناظم الاسلام که خودش مخالف سرسخت اندیشه شیخ فضل الله بوده، تنها شاهد و تنها راوی ماجرای نقل شدست.

امّا در جایی دیگه درباره شیخ شهید چیز دیگه ای می خونیم:

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۱
هاتف بامدادی

تمام چیزهایی که به ما وعده داده اند، جز یک جعبه جواهر توخالی نیست. یا غذایی که ظاهرش دهان را آب می اندازد، ولی هم طعم با زهرمار است.

زندگی صنعتی، کمک تکنولوژی به آدم ها، مدرن شدن جامعه و ... از دور خیلی زیباست، ولی هر چقدر بیشتر به آن ها نزدیک شوی بیشتر گندش درمی آید! وقتی در یک جامعه سنّتی زندگی می کنی و به این دوردست نگاهی می اندازی، فکر می کنی این ها خیلی خوشبختند، خیلی راحتند، دیگر مشکلی ندارند و به قولی در این دنیا به رستگاری رسیده اند. همه حکومت ها و ملّت هایی که تغییر در جامعه شان داده اند، با دیدن این نوع زندگی، آرمان شهری در ذهنشان تصوّر کرده اند و با دل بستن به آن، تصمیم به تغییر همه چیز گرفته اند. امّا وقتی به آن رسیدند و از بوی مشمئز کننده زندگی صنعتی خبردار شدند، متوجّه شدند که چه چیزهای باارزشی را از دست دادند، فهمیدند که در دام افتادند و خواستند برگردند امّا پل های پشت سر خراب شده و راهی برای بازگشت به رستگاری واقعی نیست.

امّا زندگی سنّتی با آن ظاهر درب و داغون، با همان امکانات کم و نداری ها (که شاید ناشی از نبودن شهوت قدرت و ثروت در این نوع زندگی است)، باطنی شگفت انگیز دارد. نسل های جدید که آن را تجربه نکرده اند، نمی توانند حتّی تصوّر کنند که این نوع زندگی چقدر لذّت بخش و آسایش آور است.

فکر می کنم ترسیم زندگی سنّتیِ زیبا، جواهر واقعی که با مکر از ما گرفتند، کم کاری نباشد، به خصوص در جامعه ما که یاد کردن از گذشته ها برای عموم مردم حظّ آور است. این کار، شروعی خوب برای بازگشت به خویشتنِ خویشِ جامعه مان است.

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۴۳
هاتف بامدادی

با اینکه این حرف خیلی گفته شده. با اینکه خیلیا ناامیدن و بریدن (اونم به همین زودی). با اینکه خیلیا مسخره می کنن و می خندن (به هر نیتی).

باز هم تکرار می کنم که ما می تونیم. ما میتونیم بهترین باشیم. می تونیم تو قله باشیم.

از این دولت "نمی تونیم" و "در حدش نیستیم" زیاد شنیده شده. کلمات حال به هم زنی که از دهان شیاطین درمیاد. شما گوش ندید. لیاقت ما بهترین هاست، به شرطی که براش زحمت بکشیم.

۰ نظر ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۴
هاتف بامدادی

به نظر می رسه جنگ نفس گیری در راهه. هنوز جبهه کفر با تمام توان به میدون نیومده. فتنه ها تمام و کمال خودشونو نشون ندادن.

در هر حال از مخالفت های علنی با حرف های رهبری و بقیه تحولات روز، بوی خوشی به مشام نمی رسه. قراره هزینه بدیم و چیزهایی رو در عوض به دست  بیاریم.

دقت کنید که رسانه ها تمام حقایق رو بیان نمی کنن. چه در مورد سوریه، چه در مورد اتفاقات داخلی. و این خودش زمینه ساز بروز فتنه های آیندس.

در هر حال إنّ الله بالغ أمره.

--------------------------------------------------------------

پی نوشت: نقطه اتکای ما، حق و بیان حقیقته. ما بر حقّیم، بنابراین تنها نظامی در دنیا هستیم که از بیان تمام و کمال حقایق هراسی نداریم. مطلب مهمّی در این باره در bهنم هست که إن شاءالله در Hینده خواهم نوشت.

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۳۳
هاتف بامدادی

یکی از آفت های دنیای مجازی اینه که، آدمایی که قبلا کسی آدم حسابشون نمی کرد و امیدی به تعقّلشون نبود، برای خودشون بلندگو پیدا می کنن تا افکار مریض و لجن مالشونو توی دنیا جار بزنن.

از قضا تعداد زیادی از این آدما مخاطبای زیادی هم پیدا کردن.

بی عقلی فراتر از یک بیماریه و ظاهرا هم که  مُسریه.

پی نوشت: یک جنبش که در حال مبارزه با یک مصداق، دقت کنید که یک مصداق بلندگوهای سیاه و قرمزه، جنبشِ stop making stupid people famous هست.

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۲۶
هاتف بامدادی

جدیدا مانورهای زیادی روی موضوعاتی مثل محیط زیست یا فقرا می شه. کاری با اینکه این حرکات شعارزدگیه و با صِرف این کارها نمی شه مردم رو رشد داد، ندارم; اما حتما با این نوع حرکات و یا "جو گرفتگی"ها آشنا هستید. امروز بنری دیدم که در اون، از مردم دعوت شده بود تا برای پاکسازی بخشی از طبیعت در یک روز خاص دور هم جمع بشن. جالب اینجاست که در همین کارهای سطحی هم نوآوری نداریم; و مدام در چارچوب های ذهنیمون زندانی هستیم.

برای مثال اگر بخوایم از کمک های مردمی برای حفظ طبیعت استفاده کنیم، کارهای بیشتری رو می شه انجام داد. مثل کاشت درختان، کمک های مالی و کمک برای محیط بانی. عرض کردم که این جنس حرکات رو، که صرفا از سر احساسه و گاهی هم به شکل هدفدار برگزار می شه، قبول ندارم. اما بهتره همین کارها هم به نحوی انجام بشن که هم ماندگار باشن و هم راهی به جایی ببرن. نه مثل دیوار مهربانی ها که در نهایت، بدون تاثیر چندانی جای خودشون رو به یک "شعارزدگی" جدید بدن.

پی نوشت1: این کارها نه نیت صحیح دارن و نه به شکل صحیح انجام می شن. ما بین خطوط حرکت می کنیم، به فقرا کمک می کنیم، طبیعت رو پاکسازی می کنیم و خیلی کارهای دیگه هم می کنیم، چون تو کشورای "باکلاس" از این کارا می کنن! همونطور که برای "کلاس" اسراف می کنیم و منابعمون رو هدر می دیم، بلدیم برای همین نیت کارهای خوب هم بکنیم. بماند که گاهی بعضیا از این حرکات چه سوءاستفاده هایی که نمی کنن.

پی نوشت2: از نشانه های دیگه تضعیف عقلِ آدمی در این عصر، راحت طلبیه. راحت طلبی هم علت و هم معلول بی عقلیه. عقل یکی از قوای روحیه و با اراده ارتباط بسیار نزدیکی داره. با راحت طلبی اراده آدمی و در نتیجه اصل وجودش، یعنی روح و نفس او تضعیف می شه و باعث می شه تا احساس بر عقل چیره بشه. استاد پناهیان سخنرانی فوق العاده ای دارن در باب راحت طلبی. در مورد غلبه احساسات بر عقل بیشتر می شه صحبت کرد. خیلی بیشتر از این متن کوتاه.

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۳۹
هاتف بامدادی

نمی شود ندیده گرفت پوچی را که در حال گسترش است و همه جا را در بر می گیرد. شعرها، فیلم ها، حرف ها، آدم ها و دنیاهایشان و در نهایت همه دنیا!

وقتی از شعر اصیل می گویی فقط به تو می خندند و وقتی موسیقی اصیل را به گوششان می رسانی اخم می کنند!

هنگامی که از گفتنی ها، یعنی ناب ترین حرف های عالَم، برایشان بگویی سریع بحث را عوض می کنند و بی خیال از هر درِ دیگری حرف می زنند.

اهل فکر نیستند. اصلا نمی دانند فکر کردن چگونه است! برای همین هم کاری جز تقلید ندارند. از سر صبح که از خواب پا می شوند تا آخر شب که می روند تا بخوابند، یکسر تقلید می کنند و تکرار.

بی دلیل نیست که دنیا پر از آدم های عوضی و بی فایده شده. باید هم آدم ها، در چنین زمانه ای دور خودشان بچرخند و چند دهه عمر گران بها را صرف به دست آوردن مزخرفاتی کنند که به جای گنج به آن ها نشان داده اند.

و بدتر از این ها، آینده ترسناکی است که با این آدم ها خواهیم داشت.

به کجا خودشان می روند و ما را هم با خودشان می کشانند؟

۰ نظر ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۲
هاتف بامدادی

همیشه برای رفتارهای مختلف تو هر جامعه یک حد عادیی هست. من می خوام راجع به حجاب حرف بزنم، بنابراین کمی درباره هنجار پوشش و حجاب فکر کنیم. پوشش عادی برای خانم ها و آقاها در چه حدیه؟ الآن دیگه جامعه به جایی رسیده که هنجارها تغییر کردن، کمی بیرون موندن مو یا کمی لباس های متفاوت خلاف عرف نیست.

حالا به پوشش (ظاهر) های هنجارشکن یا خلاف عرفی که دیدید فکر کنید! ساپورت، آرایش غلیظ، لباس های عجیب بدن نما و ... . تا حالا با خودتون فکر کردید که چطور افراد حاضر می شن هنجارشکنی کنن و به قول خودمونی خودشون تو جامعه تابلو کنن؟ یه خانم یا آقا با چه هدف و به چه دلیل با ظاهر نامعمول میاد تو جامعه؟ وجه مشترک افرادی که حاضر به انجام این نوع رفتارها می شن چیه؟

اگه کمی به این سوال ها فکر کنیم، می بینیم که در درجه اول، "جلب توجه" انگیزه هنجارشکنیه. گذشته از اینکه از این نوع کارها در دین ما به شدت نهی شده، باید دید که چرا افراد به دنبال جلب توجه در جامعه هستند. دنبال توجه دیگران بودن مختص ایران نیست و در ایران هم منحصر به پوشش نیست. مورد توجه بودن برای همه لذت بخشه، اما انجام هر کاری برای جلب توجه نشون از مسائل دیگه ای داره. دلیل این کار چیزیه که ما به نام "عقده" می شناسیمش! ببخشید که انقدر رک گفتم! اغلبِ این افراد خونواده درست و حسابی ندارن و با مشکلات مختلفی در خونواده درگیرن. بنابراین برای ارضای این حس، که در خونواده بهش اهمیتی داده نشده، به ناچار دست به این کارها می زنن. ضمن اینکه داشتن خونواده اصیل و متشخص به خودی خود مانع از انجام چنین کارهاییه. علاوه بر این ها، خود خونواده هم سعی می کنن تا فرزندانشون از چنین رفتارهایی پرهیز کنن، ولی گاهی اوقات می بینیم که بعضی خونواده ها هیچ مخالفتی با رفتارهای ضد هنجار فرزندشون ندارن.

به وجود اومدن دید صحیح از این نوع افراد در جامعه، خود به خود باعث کاهش این رفتارها می شه. اینکه فرد بدونه که با این کار داره به مردم گزارش مشکلات و کمبودهاشو می ده، به تنهایی برای فرد آزاردهنده هست.

به نظر شما رفتارهای دیگه ای که نشون دهنده نیاز افراد به توجهه چیه؟

۱ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۴
هاتف بامدادی