از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

حرفی برای گفتن نیست. جز اینکه این همه حرف زدم و گفتم، در نهایت فهمیدم که حرف زدن به دردی نمی خوره. مادامی که عمل نشه، حرف زدن حتی می تونه بد هم باشه. به این رسیدم که راه نجات حب اهل بیته. از این راه می شه قلب رو آباد کرد و بدی ها رو ازش دور کرد.

به این رسیدم که عمل کردن بسیار بسیار از حرف زدن سخت تره. وقتی که در امتحان الهی قرار می گیریم هر احتمالی هست!!! فریب حرف های زیبا رو نباید بخوریم. باید دیدم آدم ها در عمل چطورند. و گرنه زیبا حرف زدن که اصلا هزینه ای نداره. حرف هایی که خیلی راحت فریبتون می ده و شاید گاهی آلوده به تملق هم هست.

امیدوارم سعادتی باشه تا بنویسم باز هم.

۰ نظر ۱۴ مهر ۹۸ ، ۱۲:۳۷
هاتف بامدادی

فکر می کنید چرا وقتی آدم بیکار می شه، برای خودش کار می تراشه؟ چرا آدم ها به بازی های کامپیتوری علاقمندن؟ چرا گاهی بی حوصله و بی انگیزه می شیم؟

دلیلش این هست که نفس (روح) انسان احتیاج داره به یکسری اهداف برسه. چالش یکی از نیازهای اصلی انسان هاست. خدا ما رو اینجوری آفریده. این صفت رو با دیگر صفات اگر در نظر بگیریم، می بینیم خدا ما رو جوری آفریده که خودمون رو تکامل بدیم و به پرستش او برسیم.

موقعی که بی حوصله شدید، به این موضع هم فکر کنید!

۱ نظر ۲۵ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۴۳
هاتف بامدادی

بی حوصلگی برای وقتی است که در خودت چیزی نداشته باشی. تا وقتی با خودت خلوت کردی از آن لذت ببری. در خلوت خودت به چیزی نرسی. این معنایش خودِ پوچی است. نه تلاشی، نه نتیجه تفکری و نه مهم تر از همه نور و نشاطی. اینکه عالَم درون نداشته باشی می تواند سرآغاز سقوط باشد. تو  را به سمت تقلید سوق دهد و هی دنبال چیزی باشی تا از خودت غافل شوی. هی به دنبال سرگرمی های مختلفی که با خودت مواجه نشوی.

فکر می کنم این یک سبک زندگی است. سبک زندگی بی دغدغه، معطوف به بیرون، با حرص زیاد به  دنیا و مظاهر دنیا. امروزه بسیار حریص به توجه دیگران (یکی از مصادیق دنیا)، مرتبا به دنبال سرگرمی و غفلت از خود اصلیمان. در برابر سبک زندگی که فرد به دلیل اینکه تفکر و خلوت دارد، بی توجه به دیگران زندگی می کند و اهداف خودش را در زندگی دارد. از تقلید بیزار است و خود به خودی غرق در نشاط و لذت است. این به خاطر آن است که به خودش رسیده و توجه کرده است. این فرد با گذشت زمان پخته تر می شود. یعنی چیزی را به دست می آورد که برایش گرانبهاست. به همین دلیل بالاتر رفتن سن هم برایش غنیمت است و نمی خواهد زمان به گذشته برگردد.

البته شناخت اشتباه از خود هم می تواند عامل باشد. خب وقتی خودت و جهانت را اشتباه شناختی، هدفت را اشتباه انتخاب می کنی. با این کار خودت را در یک سیستم غلط گذاشته ای. یعنی خود را در یک سیستمی قرار داده ای که خودش غلط است و تو هم در آن جایگاهی نداری. و این سیستم هم تو را له می کند. نتیجه اش هم می شود افسردگی و احساس پوچی.

یک مشکل مهمی که در این مواقع وجود دارد این است که آدم نمی فهمد. خدا باید به داد آدم برسد. انگار که آدم در یک بیابانی گیر افتاده که نه شرقش را می داند و نه غربش را. نه حتی می داند می خواهد چه کار کند. (یاد داستان تیه قوم بنی اسرائیل می افتم.)

باید برویم خودمان را پیدا کنیم. باید برویم با خودمان خلوت کنیم. بدون هیچ چیز اضافه ای. جایی که نه دنیا هست و نه حسادت و حرص و طمع و نه هیچ چیز دیگری. ما خودمان را گم کرده ایم. باید آن را پیدا کنیم. اگر اینطور بشود به یک دنیای جدید رهنمون خواهیم شد.جایی که فکرش را هم نمی کردیم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت یک: البته که صفر و یکی نیست. این دو سبک زندگی، احتمالا دو سر یک بازه وسیع است.

پی نوشت دو: عوامل دیگر هم می تواند دخیل باشد. تلاش نکردن، تلقین، نداشتن هدف، محیط بدِ تفکرات غلط و سیاه و ....

۰ نظر ۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۴۷
هاتف بامدادی

داشتم به این غول هایی که اطراف خانه مان سبز شده فکر می کردم. یکی شان روبروست، یکی دیگر سمت چپ دو خانه آن طرف تر، آخری هم همین کنار آمده بالا. غول هایی که آفتاب را از ما می دزدد و زندگی ها را هر روز دلتنگ تر می کند.

سوال بجایی است اگر کسی بپرسد خب که چه؟ چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟ نتیجه اینکه درون ما هم پر است از این غول ها. غول هایی که هر چقدر هم به خوردشان بدهی سیر نمی شوند.[1] اتفاقا این غول بچه های بیرونی زایده دیوهای درونند. زیاده خواهی هایی که مرتب دارد زندگی خود ما را هم می خورد. با این دیوها چه باید کرد؟ ان شاءالله در این ماه رمضان خدا کمکمان کند از پسشان بربیاییم.

[1]- کسی که به کم قانع نمی شود به زیاد هم قانع نخواهد شد.

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۴
هاتف بامدادی

به یاد شهدای فاطمیون، که پیش از شهادت غریبند و بی خانمانِ امیدی که بر آن به دل های ما می آمدند؛ و پس از شهادتشان غریب تر.

به یاد تمام شهدایی که امروز، روزی که کبوتر سفید در آسمان شهرِ نیمه ویران پر زد جایشان بین ما خالی است، که رها از بندهای سنگین پر کشیدند و به ستارگان پیوستند.

گوارای وجودشان شهادت. گوارای وجودشان مجاورتِ قرب الهی و شادمان مست بودن از نعمات الهی.

تصویر از این لینک برداشته شده است.

۰ نظر ۰۳ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۸
هاتف بامدادی

خسته ام

خویش را شکسته ام

آیه های اشک را اقامه بسته ام

عافیت

التیام زخم های شهر نیست

چاره ساز این دل شکسته

چیست ؟

خسته ام
خویش را شکسته ام

غیرتم نهیب می زند

... آه !

کاش آخرین ستاره می شدم

در شبی که کاروان سرود خواند

دوست داشتم شبی

در حضور روشن ستاره ها

ناپدید می شدم

دوست داشتم

شهید می شدم

کپی برداری از اینجا.

۰ نظر ۲۷ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۷
هاتف بامدادی

مردم زمان امام حسین (ع) چه امتحان عجیبی پس دادن! خیلی سنگین! خیلی سخت!

خودتون رو جای اون مردم بذارید. همین کافیه برای ترسیدن.

تصور کنید از ما هم همچین امتحاناتی گرفته بشه! رد بشیم چی؟ تصور کنید آدم راه کسایی رو بره که قرار بوده ازشون عبرت بگیره.

یا اینکه اون امتحان (و امتحانات و فتنه های دیگه) مختص مردم صدر اسلام بوده؟

یا اباعبدالله! دستم به دامنتون! دست ما رو بگیرید. روی سیاه ما رو سفید کنید آقا! اجازه بدید خدا به خاطر وجود مبارک شما نگاهی به ما بندازه.

۰ نظر ۲۳ مهر ۹۵ ، ۲۱:۵۰
هاتف بامدادی

خوشا به حال نوکران شما که در بند دنیا نیستن. دنیا دست و پای ما رو بسته. آرزوهای دور و دراز ما رو محبوس کرده.

قبول دارم که لیاقت ندارم، قبول دارم که چیزی نیستم، قبول دارم که شایسته محبت و خوبی شما نیستم.

خوش به حال کسایی که با شمان. خوش به حال کسایی که کوره روضه ها، اونا رو در خودش ذوب  کرد. خوش به حال کسایی که نَفَس کیمیایی آقا اباعبدالله، مس وجودشونو تبدیل به طلا کرد. خوش به سعادت شهدای شما یا اباعبدالله. چه خوش رفتن کسایی که از شما بال گرفتن و پریدن.

چه شهدایی که از مجلس شما شهادت گرفتن، چه آدمایی رو شما عوض کردید. اون هم فقط با یک نگاه. برای شما کاری نداره آقای من.

چقدر زهیر دارید شما، چقد حر تربیت کردید، چه عباس هایی تا به حال علم شما رو نگه داشتن.

ای کاش کسی هم نگاهی به ما هیچ ها کنه. آقای ما، یک نگاه شما برای ما ناآدم هایی چون من کافی است.

سلام ما بر شما یا اباعبدالله.

و بر کشته های راه شما.

و لعن و نفرین ابدی بر کسانی که با شما ستیز کردند.

۰ نظر ۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۱
هاتف بامدادی

تمام چیزهایی که به ما وعده داده اند، جز یک جعبه جواهر توخالی نیست. یا غذایی که ظاهرش دهان را آب می اندازد، ولی هم طعم با زهرمار است.

زندگی صنعتی، کمک تکنولوژی به آدم ها، مدرن شدن جامعه و ... از دور خیلی زیباست، ولی هر چقدر بیشتر به آن ها نزدیک شوی بیشتر گندش درمی آید! وقتی در یک جامعه سنّتی زندگی می کنی و به این دوردست نگاهی می اندازی، فکر می کنی این ها خیلی خوشبختند، خیلی راحتند، دیگر مشکلی ندارند و به قولی در این دنیا به رستگاری رسیده اند. همه حکومت ها و ملّت هایی که تغییر در جامعه شان داده اند، با دیدن این نوع زندگی، آرمان شهری در ذهنشان تصوّر کرده اند و با دل بستن به آن، تصمیم به تغییر همه چیز گرفته اند. امّا وقتی به آن رسیدند و از بوی مشمئز کننده زندگی صنعتی خبردار شدند، متوجّه شدند که چه چیزهای باارزشی را از دست دادند، فهمیدند که در دام افتادند و خواستند برگردند امّا پل های پشت سر خراب شده و راهی برای بازگشت به رستگاری واقعی نیست.

امّا زندگی سنّتی با آن ظاهر درب و داغون، با همان امکانات کم و نداری ها (که شاید ناشی از نبودن شهوت قدرت و ثروت در این نوع زندگی است)، باطنی شگفت انگیز دارد. نسل های جدید که آن را تجربه نکرده اند، نمی توانند حتّی تصوّر کنند که این نوع زندگی چقدر لذّت بخش و آسایش آور است.

فکر می کنم ترسیم زندگی سنّتیِ زیبا، جواهر واقعی که با مکر از ما گرفتند، کم کاری نباشد، به خصوص در جامعه ما که یاد کردن از گذشته ها برای عموم مردم حظّ آور است. این کار، شروعی خوب برای بازگشت به خویشتنِ خویشِ جامعه مان است.

۰ نظر ۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۴۳
هاتف بامدادی

آیه امیدبخشِ و لینصرنّ الله من نصره، معنایش را به ما نشان داده؛

این آیه معنایش این است که اگر کوه مشکلات روبرو باشد، اگر لشکر 36000 نفری دشمن باشد و تو یک تنه، اگر امیرالمؤمنین باشی و کسی دیگر به تو سلام هم نکند، اگر همه دنیا یک طرف بایستد و تو یک طرف، نمی ترسی؛

و یعنی اگر همه دنیا را داشته  باشی و خدا را نه، به کارَت نمی آید.

پی نوشت1: چند آیه از قرآن کریم:

الف: "إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ" آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی ( در دنیا و عقبی ) نخواهد بود. أحقاف 13

ب: "وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلینَ إِلاَّ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ" و ما پیغمبران را جز برای آنکه مژده دهند و بترسانند نفرستادیم ، پس هر کس ایمان آورد و کار شایسته کرد هرگز بر آنان بیمی نیست و ابدا اندوهگین نخواهند بود. انعام 48

ج: "إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ"آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند و زکات بدهند آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس (از آینده) و اندوه (از گذشته) نخواهند داشت. بقره 277

د: "وَ أَوْحَیْنا إِلی‏ أُمِّ مُوسی‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی‏ وَ لا تَحْزَنی‏ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ" و به مادر موسی وحی کردیم که طفلک را شیر ده و چون ( از آسیب فرعونیان ) بر او ترسان شوی به دریایش افکن و دیگر هرگز مترس و محزون مباش که ما او را به تو باز آوریم و هم از پیغمبران مرسلش گردانیم. قصص 7

پی نوشت2: " ... همه‌ی حرکات و سکنات، در جهت خدا: صلحشان، آشتی‌شان، حرکتشان، سکوتشان، سکونشان، اقدامشان، همه و همه در راه خدا. آن وقت «من کان للّه کان اللّه له»، «ان تنصروا اللّه ینصرکم»، «لینصرنّ اللّه من ینصره»؛ وقتی در راه خدا حرکت کردید، لطف الهی، مدد الهی، پشتیبانی الهی هم با شما خواهد بود. عزیزان من! این راز پیشرفت ملت ایران است. اینکه شما مشاهده میکنید یک ملت با این همه دشمنی، با این همه خباثت و رذالتی که در مقابل این ملت، دشمنان در سطوح مختلف، در عرصه‌های مختلف، از همه طرف اعمال کردند، اما نتوانستند این ملت را متوقف کنند و ملت ایران با عزم خود، با پیشرفت خود، با حرکت مستمر و جهادگونه‌ی خود، همه‌ی آنها را وادار به عقب‌نشینی کرد، به خاطر همین خصوصیات است، به خاطر همین پشتوانه‌ی الهی است؛ و این ادامه خواهد داشت. به توفیق الهی، ملت ایران همین راه را ادامه میدهد." بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم، 1392/02/25

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۵
هاتف بامدادی