از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

خلقت هنوز قبای هستی بر عالم نی راسته بود ، ظلمت بود عدم بود ،سرد و  وحشتناک ، ....  و در دایره ی امکان ، خدا کلمه بود ،کلمه ای که هنوز القا نشده بود ، خدا خالق بود ،  خالقی که هنوز خلاقیتش مخفی بود ، خدا رحمان و رحیم بود ولی  هنوز ابر رحمتش نباریده بود خدا زیبا بود ولی هنوز زیباییش تجلی نکرده بود خدا عادل بود ولی عدلش هنوز بروز ننموده بود ، ... در عدم چگونه کمال وجمال خود را بنمایاند ؟ ....اراده ی خدا تجلی کرد ،  کوهها ، دریاها ، ...را آفرید آنگاه خدا انسان را از لجن تیره آفرید وروح خود  را در او دمید ..انسان غریب و ناآشنا ، از این همه رنگها شکل ها و ...  وحشت کرد پناهگاهی می جست تا با یکی از مخلوقات هم رنگ شود و از ترس تنهایی در آید... به سراغ فرشتگان رفت و تقاضای دوستی و مصاحبت کرد  همه با سردی از او گذشتند و او را تنها گذاشتند ...انسان دل شکسته  با خود گفت : مرا ببین ، یک لجن خاکی می خواهد انیس فرشتگان آسمان شود ! سرگشته در گوشه ای پنهان شد ، تا کم کم توانست بر اعصاب خود مسلط شود و برای یافتن دوست به مخلوقی دیگر مراجعه کرد . پرنده ای یافت در پرواز ... خوشش آمد و از اینکه پرنده توانسته  خود را از قید زمین خاکی آزاد کند شیفته شد ، اظهار محبت کرد  گفت : استحقاق دارم هم پرواز تو باشم ؟ پرنده جوابی نداد و رفت . انسان با خود گفت :  مرا ببین از لجن خاکی ساخته شده ام ولی می خواهم از قید این زمین خاکی  آزاد گردم ! به حیوانات به ابر به دریا گفت اما بی نتیجه ...به موج گفت : آیا استحقاق دارم همراه تو بر سینه ی دریا بلغزم ؟ از شادی بجوشم و از  غضب بخروشم ، و بر چهره ی تخته سنگهای مغرور سیلی بزنم و بعد تا ابدیت خدا پیش بروم و در نهایت محو گردم ؟ موج بی اعتنا گذشت انسان به سوی کوه رفت ، کوه جبروت کبریایی خود را نشکست و  غرورش اجازه نداد به او نگاهی کند ، انسان دل شکسته رو به آسمان کرد  و از وسعت بی پایانش خوشحال شد طلب دوستی کرد ..... سکوت اسرار آمیز آسمان به او فهماند که تو استحقاق هم نشینی من و  نداری ..انسان وحشت زده ، تنها ، احساس کرد استحقاق دوستی با هیچ مخلوقی ندارد ، لجن متعفن ... از ته دل فریاد برآورد کیست که این لجن متعفن را بپذیرد ؟ کیست که مرااز تنهایی در آورد ؟ کیست که به استغاثه ی من لبیک گوید ؟ ناگهان طوفانی به پا شد ...صدایی طنین انداز شد : ای انسان ، تو محبوب منی ، دنیا رو به خاطر تو خلق کردم ، از روح خودم در تودمیدم ، اگر کسی بهت لبیک نمی گوید چون هم طراز تو نیست حتی جبرئیل ، بزرگترین فرشتگان ، قادر نیست که هم طرازت شود زیرا بالش می سوزد .... ای انسان ، تویی که زیبایی را درک می کنی تنها تویی که خدای را  با عشق نه با جبر پرستش می کنی تنها تو نماینده ی خدا شده ای تنها تویی که قدرت خدارو درک می کنی ، غرور می ورزی و  عصیان می کنی شکسته می شوی و رام می گردی ، تنها تویی که  فاصله ی لجن و خدا را قادری بپیمایی و ثابت کنی افضل مخلوقاتی ! ای انسان خلقت در تو به کمال رسید و کلمه در تو تجّسد یافت و عشق  با وجود تو معنی و مفهوم یافت و خدایی خود را در صورت تو تجلی کرد ای انسان تو مرا دوست میداری و من نیز تو را دوست میدارم ، تو از منی ، و به سمت من باز می گردی.

مصطفی چمران

-----------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: اول تصمیم گرفتم ویرایش کنم، ولی منصرف شدم و دیدم همینجوری بهتره.

۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۴
هاتف بامدادی

همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هرکس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را. برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سرفرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. لفظ را همه می‌گویند. شاید شیطان را هم ازش بپرسند، می‌گوید من انقلابی هستم! امروز همه انقلابی هستند! امروز همه دلسوز برای ملت هستند! امروز دعوای اینکه ما همه جنگ هم رفته‌ایم - و شما دیدید که یک دسته نوشته‌اند که ما از اول در جنگ چه بودیم - گفته‌اند. خوب، من هم می‌توانم بگویم من در صفِ اول جنگ دارم جنگ می‌کنم، ولی اینجا افتادم همینطور. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده‌اند، این مردم زاغه نشین که شماها را روی مسند نشانده‌اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این‌] است که فاتحه همه ما را می‌خوانند! من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست؛ و قلمهای ما را هدایت کند به یک نوشته‌هایی که مورد رضای اوست. و بر زبانهای ما جاری کند یک چیزهایی را که مورد رضای اوست.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 صحیفه امام خمینی » جلد ۱۴ » صفحه ۳۸۰
پی نوشت1: این حرف ها برای این نیست که روی سر این دولت بخوایم چماقش کنیم، این حرف ها برای همه دولت هاست. و برای همه احزاب و همچنین همه افراد جامعه.
پی نوشت2: متن کامل بیانات رو اینجا می تونید بخونید.
۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۴
هاتف بامدادی

تنهایی، پایان باشکوه مردان بزرگ است.

در سرنوشتتان، ایستاده در میان خیل دشمنان هوشمند و یاران کاهل، حتمی است. و اینکه کسی آن ها را نفهمد، و به آن ها ظلم شود، و شب هایشان پیچیده در اشک باشد.

اینگونه خدا آن ها را برای خود برمی گزیند، و کاری می کند که به کسی جز او دل نبندند و از تمام دنیا آزاد شوند.

این نعمتی از جانب خدا برای آن هاست. و البته قصه تلخ تاریخ هم.

این رویه هــــــــــــــــــــــــــســـــــــــــــــت، تا زمانی که او بیاید و تاریکی ها را با نور خدا از بین ببرد...

۰ نظر ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۰۳
هاتف بامدادی

گاهی نگاه از بالا به یک موضوع خیلی کمک کنندست. معمولا ما تو قضاوت ها و تحلیل هامون غرض ورزی می کنیم. یعنی حب و بغض هامون رو دخالت می دیم. اما گاهی لازمه از بالا به موضع نگاه بشه. به عنوان یک ناظر و نه یک فرد دخیل.

برای مثال درباره دگیری ها و مذاکرات ایران و غرب. هر کسی حرفی می زنه و چیزی می گه. ولی یه بار هم بشینیم و خودمون مو ضع رو به عنوان یه فرد بی طرف که هیچ نفع و ضرری در این ماجرا نداره نگاه کنیم.

اغلب ما می دونیم که دعوای این دو طرف اصلا سر موضوع هسته ای نیست. فکر می کنم اغلب مردم اینو فهمیدن. اما دعوا سر فحش و بد و بیراه گفتن به آمریکا هم نیست. در حقیقت این یک جنگ ایدئولوژیکه. در جهان کشورهای زیادی وجود دارن. امّا فقط یک ایدئولوژی بر اون ها حاکمه، و اون همون ایدئولوژییه که غرب ارائه داده ( با مفاهیمی مثل دموکراسی در سیاست، بازار آزاد در اقتصاد، آزادی، اصالت لذت و ...). اما ایران می خواد در این بین یک ایدئولوژی جدید داشته باشه، بر اساس اون عمل کنه و اونو به دنیا ارائه بده. طبیعیه که آمریکا نمی تونه اینو بپذیره. چرا که این ایدئولوژی ها هستند که تمدن زا هستند. کشوری که یک نظریه جدید داشته باشه قدرت سیطره بر جهان رو پیدا می کنه (که این اصلا هدف انقلاب ما نیست). ابرقدرت بودن و مانگار بودن در تاریخ با ارائه یک ایدئولوژی خاص امکان پذیره. ایران بعد از چند قرن دوباره در حال ساختن تمدن جدیدی هست که این برای یک تمدن دیگه به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.

مشکل اصلی غرب با ما نه انرژی هسته ایه، نه بد و بیراه ما به غربه و نه هیچ چیز دیگه، بلکه تنها ظهور یک ابرقدرت جدید در جهانه. درگیری بین این دو جبهه آغاز شده و به زمینه های مختلف کشیده شده. سیاست، اقتصاد و جنگ نظامی. همینطور که می بینید درگیری ها دو طرف به کشورهای مختلف هم کشیده شده. همون چیزی که بهش جنگ نیابتی می گیم. همچنین هر دو طرف سعی در تسخیر قلوب (حب و بغض) ملت های دیگه دارن.هر دو طرف در حال دفاع از خودشون و ایدئولوژی هاشون هستند. با شیوه های مختلف.

شکست ما پیروزی طرف مقابله و پیروزی اون ها شکست ماست1. امّا اینکه برنده این جنگ کی باشه رو ما تعیین می کنیم.ما وقتی شکست می خوریم که حرف های طرف مقابل رو قبول کنیم. امّا اگر پایداری کردیم و بر سر شعارهای انقلابمون موندیم، می تونیم آینده جهان رو تغییر بدیم. و گرنه یک شکست خورده ایم در کنار دیگر شکست خوردگان تاریخ.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1- وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ: هرگز یهودیان و مسیحیان از تو خشنود نمی شوند مگر این که از آیین آنها پیروی کنی . به آنان بگو : فقط هدایت خدا که قرآن بیانگر آن است ، هدایت است . و اگر پس از آن که آگاهی برای تو حاصل شده است ، از کیش آنها که برخاسته از هواهای نفسانی آنان است پیروی کنی ، در برابر خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهی داشت .

پی نوشت: نکته جالب، در زمان ظهور این قدرته. تمدن غرب در حال افوله و مردم تمایلشون برای پشت کردن به این ایدئولوژی بیشتر شده. این منطبق با عقاید دینی ما هم هست. چرا که ما معتقدیم "ان الباطل کان زهوقا".

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۲۰
هاتف بامدادی

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدِ وَ الِهِ، وَاکْفِنا طُولَ الْاَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ
بار خدایا بر محمّد و آلش درود فرست، و ما را از آرزوى دراز نگاهدار، و آرزوها را
عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ، حَتّى‏ لا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمامَ ساعَةٍ بَعْدَساعَةٍ،
با عمل راستین بر ما کوتاه کن، تا به پایان بردن ساعتى را از پى ساعتى،
وَ لاَ اسْتیفآءَ یَوْمٍ بَعْدَ یَوْمٍ، وَ لاَ اتِّصالَ نَفَسِ بِنَفَسٍ، و
و دریافتن روزى را به دنبال روزى، و پیوستن نفسى را به نفسى،
لا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ، وَ سَلِّمْنا مِنْ غُروُرِهِ، وَ امِنّا مِنْ شُرُورِهِ،
و رسیدن گامى را به گامى آرزو نکنیم، و ما را از فریب آرزوها در سلامت دار، و از بدی هایش در امان دار، و
وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَیْنَ اَیْدینا نَصْباً، وَ لا تَجْعَلْ ذِکْرَنا لَهُ غِبًّا،
مرگ را در برابر دیدگان ما مجسم ‏کن، و یادش راگهگاه در خاطر ما میار (بلکه همیشه به یاد آن باشیم).

بخش از دعای 40 صحیفه سجادیه

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: این کارو از این وبلاگ یاد گرفتم! نمی دونستم صحیفه سجادیه اینقدر دعاهای قشنگ داره.

۰ نظر ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۳۴
هاتف بامدادی

خوب است یک بار پیش خودمان تصور کنیم که دنیای بعد از ظهور چه شکلی است؟

امروزمان را نگاه کن، حب دنیا در همه جا زبانه می کشد. حب مال، شهرت، شهوت، زیبایی و ترس از مرگ. بعد از ظهور این ها مسخره می شود. یعنی اگر کسی در جایی (مثلا سر صحنه تصادف که کسی دارد درد می کشد، یا موقع قتل کسی، که هولناک ترین صحنه عمرش است) موبایلش را دربیاورد تا فیلم بگیرد و بعد، از این فیلم برای گدایی! توجه دیگران استفاده کند، همه به او می خندند. یا اگر کسی بخواهد برود دنبال روابط نامشروع، یا حتی اصلا زنش برایش بشود همه چیز و همه دنیایش، پیش همه احمق جلوه می کند!

برای من دنیای بعد از ظهور سراسر نور است. دنیایی که در آن مردم را به شک نمی اندازند. رسانه ها متعلق به احزاب نیستند که تبدیل بشوند به یک بلندگوی پخش دروغ، بلکه کارشان بیان حق و حقیقت است و لا غیر.

آنجا دنیای درک متقابل است. اگر کسی با من تصادف کرد قبل از اینکه دهانم را باز کنم و هر چه خواستم بگویم، خودم را می گذارم جای او، و بعد قضاوت می کنم. این درک متقابل همه جا وجود دارد. همه جا.

در این دنیا هر چیزی سر جای خودش است. هنر، صنعت، علم و هرچیزی را که فکرش را بکنی. بنابراین دیگر لازم نیست ما را با هنر و برای دزدیدن علممان (یا هر دلیل دیگری) فریب دهند، یا اینکه از علمشان برای تهدید، سیطره و یا کشتنمان استفاده کنند.

این دنیا پر از صداهای ناشنیده نیست. دیگر کسی به زوایای تاریک تاریخ (بی آنکه صدایش شنیده شود و یا حتی نامی از او بماند) ملحق نخواهد شد. چون اصلا ظلمی وجود ندارد.

هیچکس از مرگ نمی ترسد. هر کس که در این دنیاست آمده تا راهی را بپیماید و بعد هم برود به جایگاه اصلی اش. بنابراین حب دنیا هم وجو ندارد. وقتی می خواهی بمیری حالا پز بدهی و بمیری یا پز ندهی و بمیری! فلان کار بیخود را انجام دهی و بمیری یا انجام ندهی و بمیری!

در این دنیا دین همان دین است. دینِ کسی نه حزبش است و نه نفسش. همه جا عبادت خدا گسترده می شود. هر کس را که در خیابان ببینی سعیش در بندگی است.

تمام خوبان تاریخ برای آن آمده اند، درد کشیده اند، حسرت که چه عرض کنم خون دل خورده اند. بعضیشان در دیار غربت مسموم و بعضی هایشان پاره پاره و خونین پیکر از این دنیا رفته اند. و در تمام این داستان ها ابلیس های جنی و انسی (به واسطه قَسمی که خورده اند) به هر راهی جلوی گسترش نور حق را گرفته اند.

این بار اما فرق می کند. این دفعه آخر است. این بار خدا خواسته که بشود و می شود. برای همین است که شیطان تمام توانش را برای مقابله با آن گذاشته. اما خدا اراده فرموده و آنچه را که او بخواهد قطعا شدنی است.

۰ نظر ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۳۶
هاتف بامدادی

قطعا خداوند از کسانى که ایمان آورده ‏اند دفاع مى کند زیرا خدا هیچ خیانتکار ناسپاسى را دوست ندارد (۳۸)

 

إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ ﴿۳۸﴾

به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده رخصت [جهاد] داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفته ‏اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست (۳۹)

 

أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ﴿۳۹﴾

همان کسانى که به ناحق از خانه‏ هایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مىی گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد صومعه ‏ها و کلیساها و کنیسه‏ ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مى‏شود سخت ویران مى‏شد و قطعا خدا به کسى که [دین] او را یارى مى‏کند یارى مى‏دهد چرا که خدا سخت نیرومند شکست‏ ناپذیر است (۴۰)

 

الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۴۰﴾

همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهاى پسندیده وامی دارند و از کارهاى ناپسند باز مىی دارند و فرجام همه کارها از آن خداست (۴۱)

 

الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿۴۱﴾

و اگر تو را تکذیب کنند قطعا پیش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نیز] به تکذیب پرداختند (۴۲)

 

وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿۴۲﴾

و [نیز] قوم ابراهیم و قوم لوط (۴۳)

 

وَقَوْمُ إِبْرَاهِیمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿۴۳﴾

و [همچنین] اهل مدین و موسى تکذیب شد پس کافران را مهلت دادم سپس [گریبان] آنها را گرفتم بنگر عذاب من چگونه بود (۴۴)

 

وَأَصْحَابُ مَدْیَنَ وَکُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَیْتُ لِلْکَافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ ﴿۴۴﴾

۰ نظر ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۵:۱۲
هاتف بامدادی

این مداحی میثم مطیعی رو گوش کنید. واقعا زیباست.

(با شعر عجب عطر سیبی وزیده)

۰ نظر ۱۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۷
هاتف بامدادی

خداوند عزّوجل می فرماید:

رحمت و مهربانی من صد جزء است که یک جزء از آن صد جزء رحمت من به عالم دنیا نازل شده است.

منبع و توضیح بیشتر

۰ نظر ۰۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۹
هاتف بامدادی

در پیله تا به کی بر خویشتن تنی؟

پرسید کرم را مرغ از فروتنی

تا چند منزوی در کنج خلوتی

دربسته تا به کی در محبس تنی

در فکر رستنم -پاسخ بداد کرم-

خلوت نشسته ام زین روی منحنی

همسال های من پروانگان شدند

جستند از این قفس، گشتند دیدنی

در فکر خلوتم تا وارهم به مرگ

یا پر برآورم بهر پریدنی

اینک تو را چه شد کای مرغ خانگی

کوشش نمی کنی، پرّی نمی زنی؟

**********************************************************************

هیچی! همین! نیما یوشیج خوب گفته!

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۲:۰۱
هاتف بامدادی