از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

اصل انسان، قلب انسانه. باید نگاه کنیم ببینیم در این قلب چه می گذره. حبّ و بغضش در چه جهتیه. حسادت، بخل، کینه تو دل انسان جا دارند.

یک اتّفاق جالبی که گاهی برای انسان می افته، این هست که در برخورد با انسان هایی که ظاهرشون غیر مذهبیه، انسان ممکنه خودش رو بالاتر از اون فرد ببینه (از نفس باید به خدا پناه برد). مثلا ممکنه پیش خودش حساب کنه من نمازم چنینه و چنان و فلانی نمازش که بخوره تو سرش! گناه علنی هم داره.

منتها بعد از یه مدّت زندگی کردن در کنار همین آدم های معمولی، آدم متوجه می شه که اونا چه قلب با صفایی دارن! یعنی انقد که حبّ به خدا و دین دارن، امثال منِ مدّعی نداریم. بعد به خودش نگاه می کنه و می بینه تفاوت اون با بقیه آدم های معمولی در اینه که آدم های معمولی ظاهرشون مذهبی نیست و اون فرد هست. یعنی فقط تفاوت در ظاهر!

گناه اون ها در ظاهره و گناه ما در باطن. ما ریا می کنیم، اگر کاری هم می کنیم پیش خودمون فکر می کنیم که عجب کاری کردیم! پشت شیطانو شکستیم. در حالی که همین آدم های غیرمذهبی، هر کاری برای خدا انجام بدن، انتظاری ندارن و خالصانه اون عمل رو برای خدا انجام می دن. گناهی هم اگر انجام بدن، حداقل اشتباه خودشونو قبول دارن.

همه این دبدبه کبکبه ها که من هیئتیم، من نمازخونم، من فلانم و بهمان، همش هیچی هم نیست.

بریم دلمونو درست کنیم. همینطور که به ظاهر دین عمل می کنیم، بریم قلب رو آباد کنیم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت1: خدایا ما رو از عُجب نجات بده. در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس        بازارخودفروشی از آن سوی دیگر است. خدایا دلی شکسته بده.پی نوشت2: "شما دعا کنید که آدم بشویم دعا کنید که حتّی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم. ما که چشممان به آن بواطن نمی رسد لااقل به این ظواهر عمل بکنیم" امام خمینی.

پی نوشت3: در رابطه با همین پست، به شما کتاب ادب خیال، عقل و قلب اثر استاد طاهرزاه رو معرفی می کنم.

۱ نظر ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۴۴
هاتف بامدادی

چه لذّتی داره برات که نونتو بزنی تو خون و بخوری؟ خون شهدا و حقّ مردم رو پامال کنی و پلّه پلّه بالا بری؟ راضیی به اینکه دو نفر ازت تعریف کردن؟ راضیی به اینکه بعد موقع رفتن هم کلّی به به و چه چه شنیدی و رفتی؟

راستی اگر انقلاب نمی شد، اگر روح خدا تو این مقطع تاریخ نبود، شغلت چی بود؟ اصلا به چند درصد وضعیت فعلیت می رسیدی؟

اصلا دنیا با جاش برای شما! سفره با برکتِ! انقلاب هم برای شما. بشینید واسه هم نوشابه باز کنید. ما هم هستیم برای فحش و خون دل خوردن توأمان! چقدر می خوای زندگی کنی؟ چه جوابی داری اون دنیا به مظلوما بدی؟ جواب این همه خون دل، آوارگی، بدبختی و سختی هایی که برای به ثمر نشستن این انقلاب کشیده شده رو چی می دی؟ از عبدالرّحمن بن عوف می تونی بیشتر بشی که موقع مردنش طلاهاش رو با تبر تقسیم کردن؟ یا عثمان و زبیر؟ اونا الآن کجان؟ [1]

احمقا فکر کردن این انقلابم مثل بقیه حکومتا! نمی فهمن که چقدر ائمّه ما خون دل خوردن برای اینکه این میراث به ما برسه! خون های چه جوانمردایی به پای این مکتب ریخته شده!

خدایا! من از این آدم ها، که نفاقشون رو کردن محلّ درآمدشون، ریش می ذارن و به ریش ما می خندن، حقّ مردم رو زیر پا می ذارن، تو این انقلاب رشد کردن و به انقلاب عقیده و دلبستگی ندارن، متنفّرم! خدایا من از اینا متنفّرم! خدایا اینا رو از رحمت خودت دور کن و در این دنیا ما رو از شرّشون ایمن کن. خدایا انقلاب و رهبری رو از شرّ منافقین و راحت طلب ها ایمن کن.

حضرت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: چه شده است مرا که می بینم حبّ دنیا بر بسیاری از مردم غلبه کرده، و آن چنان شده اند که گویی مرگ در این عالم برای غیر آنان مقدّر گردیده است و رعایت حقّ و عدل بر کسان دیگری واجب شده است. و به طوری از واقع بینی بازمانده اند که وقتی خبر مرگ پیشینیان را می شنوند در نظرشان همانند مردمانی می آید که به سفر رفته اند و طولی نمی کشد که باز می گردند.

----------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: اینو بخونید!

۵ نظر ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۲
هاتف بامدادی

ای مرغِ سحر! چو این شبِ تار

بگذاشت ز سر، سیاه‌کاری،

وز نفحه‌ی روح‌بخشِ اسحار

رفت از سرِ خفتگان، خماری،

بگشود گره ز زلفِ زرتار

محبوبه‌ی نیلگونْ عماری،

یزدان به‌ کمال شد پدیدار

و اهریمنِ زشت‌خو حصاری،

یادآر ز شمعِ مرده! یادآر!

علی اکبر دهخدا

--------------------------------------------

پی نوشت: آقای ما! فصل اومدنتون کی می رسه؟ 1000 سال بس نیست؟

۰ نظر ۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۸
هاتف بامدادی

لطفا قبل از اینکه از رهبری مایه بذارید، کمی فکر کنید!

قبل از اینکه برای انتشار اندیشه خودتون و قبولوندن این تفکر به بقیه متمسک به ولایت فقیه بشید، به عاقبت این کار فکر کنید! با این کار دارید عملا رهبری رو سپر خودتون می کنید. دارید می گید منطق من اینه: چون آقا گفتن پس درسته. دقت کنید که بعد از یه مدت حرف هایی که شما گفتید فراموش می شن و با ارجاع بیش از حد به رهبری، هزینه های وارد شده به ایشون باقی می مونه.

عزّت و جایگاهی رو که رهبری در طول سالیان، با خون دل خوردن ها و با صبر به دست آوردن، برای به دست اوردن هدف خودمون هدر می دیم! مگه حضرت آقا چه گناهی کردن که ما به جای آبرو به دست آوردن برای ایشون باید از آبروی ایشون خرج کنیم. لطفاً نگید برای اهداف دینیه، چون اساساً انتظاری از بعضی سیاستمدارا نیست که بخوایم در موردشون صحبت کنیم! بعضاً خیلی راحت دروغ به رهبری می بندن و یا گاهی با لق لقه زبان کردن عباراتی مثل "مقام معظم رهبری" و یا "مقام عظمای ولایت"، به دنبال ماستمالی کردن گندکاری های خودشون هستن. خدا لعنتشون کنه که حاضرن حتی اولیاء خدا رو هم قربانی رسیدن به اهداف خودشون کنن.

دقّت کنید که ما باید سپر باشیم برای اولیاء خدا. از مرجع تقلید تا ائمه و پیامبر بزرگ (ص)، نه اینکه همیشه برای قبولاندن حرف خودمون از ایشون مایه بذاریم. نه اینکه هیچوقت از رهبری نگیم، ولی پنهان شدن پشت ایشون به خصوص در بحثای منطقی، اصلاً کار پسندیده ای نیست. البته به عقیده بنده، در جایی که حرف، حرفِ محبّته و نه استدلال های منطقی، استفاده به جا و مناسب از حرف ها، عقاید و اعمال ایشون می تونه مناسب باشه.

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۱
هاتف بامدادی

امام باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند:
«یا جابِر! اغْتَنِمْ‏ مِنْ اهْلِ زَمانِکَ خمْساً»؛ پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار :
«إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ»؛ اگر در مجلسى حاضر بودى و تو را نشناختند.
«وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ»؛ و اگر از جلسه خارج شدى و به دنبالت نبودند.
«وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشاوَر»؛ و اگر در جلسه بودى و از تو نظر نخواستند.
«وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یُقْبَلْ قَوْلُکَ»؛ و اگر نظر دادى و نظرت را نپذیرفتند.
«وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ»؛ و اگر خواستگارى کردى و جواب ردّ دادند.

۱ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۳
هاتف بامدادی

دانلود روضه حضرت ابالفضل، آیت الله جاودان

۰ نظر ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۲۲
هاتف بامدادی

حرف ها و سخنان بسیار خوبی ذیل این آیه شریفه می تونید پیدا کنید. نمونش سخنرانی دلنشین آیت الله جاودانه، که می تونید از این لینک دریافت کنید.

۱ نظر ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۵۵
هاتف بامدادی

شیطان حکومت خویش را

بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است

و اگر تو نترسی

واز عادات مذموم خویش دست برداری

و ضعف خویش را با کمال خلیفه اللهی

جبران کنی

دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست ...


                                                                                   شنیدن متن کامل با صدای شهید آوینی

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت1: این حرف ها، سخنان بسیار عمیق و مهمی هستن. غالباً، یک طرفِ رد شدن از امتحانات الهی، ترس هایی هستن که راهی به حقیقت ندارن. ترس از فقر، ترس از آبرو و ... . و صد البته که قبولی در این امتحانات کاری سخت و البته ممکنه.

پی نوشت2: در ادامه این جملات، صدای سید رو با جملاتی درباره آمریکا خواهید شنید. شنیدنش خالی از لطف نیست.

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۵۸
هاتف بامدادی

چه می جویی؟ عشق؟ همین جاست. چه می جویی؟ انسان؟ این جاست. همه تاریخ اینجا حاضر است. بدر و حنین و عاشورا این جاست.

شاید آن یار، او هم این جا باشد. این شاید که گفتم از دل شکاک من است که برآمد. اهل یقین پیامی دیگر دارند. بشنو ...

همه از آن سنگری که تو گویی خیمه ای بود در صحرای کربلا، خارج شدند و لحظاتی بعد فرمان حمله فرارسید .... طنین آوای بلند تکبیر بچه ها همچون رعدی بود که تسبیح گویان در دل شب نخلستانها می غرید و سینه سیاه دشمن را در رعب و وحشت می آکند.

شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است. و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفت اللّهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست. بگذار آمریکا با مانورهای ستاره دریایی و جنگ ستارگان خوش باشد ....

آری ... در این جا و در دل این نخلستان هاست که تاریخ آینده جهان بر گرده خستگی ناپذیر این جوانان بنا می گردد. بسیجی عاشق کربلاست.

و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست.

کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آنگاه روانه دیار قدس شویم.

دانلود با صدای شهید مرتضی آوینی

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت1: سایت شهید آوینی، متن خوانی هایی رو از شهید آوینی در دسترس قرار داده. از این لینک هم می تونید چند صدای ضبظ شده از بی سیم فرماندهان دفاع مقدس رو دانلود کنید. این یکی هم زیباست و روح افزا.

پی نوشت2: "شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است." دوست دارم در آینده درباره این جمله بیشتر بنویسم. إن شاء الله.

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۴۶
هاتف بامدادی

"یکبار یکی از فرزندانم اشک‌ریزان با یک کاغذ پاره وارد اتاق من شد و گفت: نقاشی‌ام را برادرم پاره کرده است. پرسیدم: چه کسی این نقاشی را کشیده بود؟ گفت: خودم. گفتم: خودت کو؟ دستش را روی سینه‌اش گذاشت و گفت: این خودم است. گفتم: این که سینه‌ات است! دستش را روی سرش گذاشت و گفت: این. گفتم: این هم که سرت است! خندید و رفت و اصلاً یادش رفت که نقاشی‌اش پاره شده است. حالا بالأخره این خودی که این نقاشی را کشیده است کدام است که این سینه و این سر، سینه و سر اوست؟ این سؤال همین‌طور او را به خودش مشغول کرد که بالأخره من کو؟ تا سال‌های بعد موضوع به‌خوبی برایش روشن شد.

مطلب را از خودتان شروع می‌کنیم، گاهی شما خواب می‌بینید و صبح که بیدار می‌شوید می‌گویید خواب دیدم. خوب حالا چه کسی خواب دید؟ می‌گویید خودم خواب دیدم. مثلاً خواب دیده‌اید که دارید از خیابان رد می‌شوید، یک دفعه یک ماشین می‌خواهد به شما بزند، از خواب می‌پرید، می‌بینید که توی رختخواب هستید و ماشینی در کار نبود. از خود نمی‌پرسید آن ماشین به چه کسی می‌خواست بزند؟ وقتی از خواب بیدار شدید می‌گویید خودم خواب دیدم و ماشین می‌خواست به من بزند و خودم از خواب پریدم و دیدم توی رختخواب هستم. حالا واقعاً خودتان کدام بودید؟ آن‌که در رختخواب بود یا آن که خواب می‌دید. قبول دارید آن که خواب می‌دید خودتان بودید و آن‌ که در رختخواب بود بدنِ شما بود نه خودِ شما. پس خودتان بی‌بدن باز خودتان بودید و بدن شما هم، خود شما نبود.

خودم بدون بدنم

بعضی مواقع خواب‌هایی می‌بینید که بعداً در زندگی‌تان واقع می‌شود، به آن خواب‌ها «رؤیای صادقه» می‌گویند. با توجه به این نوع خواب‌ها از شما می پرسم آیا در رؤیای صادقه خودتان آن جایی بودید که الآن در بیداری با آن‌ روبه‌رو هستید و یادتان می‌آید که قبلاً خوابِ همین‌جا را دیده‌اید؟... (در ادامه مطلب دنیال کنید)

۰ نظر ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۱۰
هاتف بامدادی