ای نگاهت از شبِ «باغ نظر»، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان، نازتر
چنگ بردار و شب ما را چراغان کن، که نیست-
چنگی از تو چنگتر، یا سازی از تو سازتر
قصه گیسویت از امواج تحریر «قمر»
هم بلندآوازهتر شد، هم بلندآوازتر
گشتهام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت-
چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر
چشم در چشمت نشستم؛ حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشماندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود-
جادویی از سِحر چشمانِ تو پُراعجازتر
آن که چشمان مرا تر کرد، چشمان تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده است از آغاز، تر!
علیرضا قزوه
از کانال تلگرامی آب و آتش
۰ نظر
۱۳ آذر ۹۷ ، ۲۲:۵۷