از سمت مشرق

ندایی از مشرق، رو به بیداری

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راحت طلبی» ثبت شده است

چه لذّتی داره برات که نونتو بزنی تو خون و بخوری؟ خون شهدا و حقّ مردم رو پامال کنی و پلّه پلّه بالا بری؟ راضیی به اینکه دو نفر ازت تعریف کردن؟ راضیی به اینکه بعد موقع رفتن هم کلّی به به و چه چه شنیدی و رفتی؟

راستی اگر انقلاب نمی شد، اگر روح خدا تو این مقطع تاریخ نبود، شغلت چی بود؟ اصلا به چند درصد وضعیت فعلیت می رسیدی؟

اصلا دنیا با جاش برای شما! سفره با برکتِ! انقلاب هم برای شما. بشینید واسه هم نوشابه باز کنید. ما هم هستیم برای فحش و خون دل خوردن توأمان! چقدر می خوای زندگی کنی؟ چه جوابی داری اون دنیا به مظلوما بدی؟ جواب این همه خون دل، آوارگی، بدبختی و سختی هایی که برای به ثمر نشستن این انقلاب کشیده شده رو چی می دی؟ از عبدالرّحمن بن عوف می تونی بیشتر بشی که موقع مردنش طلاهاش رو با تبر تقسیم کردن؟ یا عثمان و زبیر؟ اونا الآن کجان؟ [1]

احمقا فکر کردن این انقلابم مثل بقیه حکومتا! نمی فهمن که چقدر ائمّه ما خون دل خوردن برای اینکه این میراث به ما برسه! خون های چه جوانمردایی به پای این مکتب ریخته شده!

خدایا! من از این آدم ها، که نفاقشون رو کردن محلّ درآمدشون، ریش می ذارن و به ریش ما می خندن، حقّ مردم رو زیر پا می ذارن، تو این انقلاب رشد کردن و به انقلاب عقیده و دلبستگی ندارن، متنفّرم! خدایا من از اینا متنفّرم! خدایا اینا رو از رحمت خودت دور کن و در این دنیا ما رو از شرّشون ایمن کن. خدایا انقلاب و رهبری رو از شرّ منافقین و راحت طلب ها ایمن کن.

حضرت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: چه شده است مرا که می بینم حبّ دنیا بر بسیاری از مردم غلبه کرده، و آن چنان شده اند که گویی مرگ در این عالم برای غیر آنان مقدّر گردیده است و رعایت حقّ و عدل بر کسان دیگری واجب شده است. و به طوری از واقع بینی بازمانده اند که وقتی خبر مرگ پیشینیان را می شنوند در نظرشان همانند مردمانی می آید که به سفر رفته اند و طولی نمی کشد که باز می گردند.

----------------------------------------------------------------------------------

پی نوشت: اینو بخونید!

۵ نظر ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۲
هاتف بامدادی

جدیدا مانورهای زیادی روی موضوعاتی مثل محیط زیست یا فقرا می شه. کاری با اینکه این حرکات شعارزدگیه و با صِرف این کارها نمی شه مردم رو رشد داد، ندارم; اما حتما با این نوع حرکات و یا "جو گرفتگی"ها آشنا هستید. امروز بنری دیدم که در اون، از مردم دعوت شده بود تا برای پاکسازی بخشی از طبیعت در یک روز خاص دور هم جمع بشن. جالب اینجاست که در همین کارهای سطحی هم نوآوری نداریم; و مدام در چارچوب های ذهنیمون زندانی هستیم.

برای مثال اگر بخوایم از کمک های مردمی برای حفظ طبیعت استفاده کنیم، کارهای بیشتری رو می شه انجام داد. مثل کاشت درختان، کمک های مالی و کمک برای محیط بانی. عرض کردم که این جنس حرکات رو، که صرفا از سر احساسه و گاهی هم به شکل هدفدار برگزار می شه، قبول ندارم. اما بهتره همین کارها هم به نحوی انجام بشن که هم ماندگار باشن و هم راهی به جایی ببرن. نه مثل دیوار مهربانی ها که در نهایت، بدون تاثیر چندانی جای خودشون رو به یک "شعارزدگی" جدید بدن.

پی نوشت1: این کارها نه نیت صحیح دارن و نه به شکل صحیح انجام می شن. ما بین خطوط حرکت می کنیم، به فقرا کمک می کنیم، طبیعت رو پاکسازی می کنیم و خیلی کارهای دیگه هم می کنیم، چون تو کشورای "باکلاس" از این کارا می کنن! همونطور که برای "کلاس" اسراف می کنیم و منابعمون رو هدر می دیم، بلدیم برای همین نیت کارهای خوب هم بکنیم. بماند که گاهی بعضیا از این حرکات چه سوءاستفاده هایی که نمی کنن.

پی نوشت2: از نشانه های دیگه تضعیف عقلِ آدمی در این عصر، راحت طلبیه. راحت طلبی هم علت و هم معلول بی عقلیه. عقل یکی از قوای روحیه و با اراده ارتباط بسیار نزدیکی داره. با راحت طلبی اراده آدمی و در نتیجه اصل وجودش، یعنی روح و نفس او تضعیف می شه و باعث می شه تا احساس بر عقل چیره بشه. استاد پناهیان سخنرانی فوق العاده ای دارن در باب راحت طلبی. در مورد غلبه احساسات بر عقل بیشتر می شه صحبت کرد. خیلی بیشتر از این متن کوتاه.

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۱:۳۹
هاتف بامدادی